با تواَم روحِ زمستان خورده
باغِ ممنوعهي باران خورده
ماهِ در برکه شناور شدهام
آخرين بوسهي لبپَر شدهام
روح من،راهبهي هرجايي
زنترين قسمتِ اين تنهايي
ساعتِ واهمه را کوک نکن
خانه را اين همه مشکوک نکن
اين همه سايه به دنبال نکِش
قفس کوچکِ من؛بال نکِش
آخرين تجربهي آغوشم
قدمي دور شوي خاموشم
روحِ من،راهبهي سرگردان
..صورتِ آينه را برگردان
آی-ویدئو