و بعد از مدت ها دکلمه ای که بارها و بارها شنیدم...احسان جان شرمنده از برداشتن ترانه ی آغاز دلم میخواست فقط صدای تو و ساز تو باشه...
صدای گنگ مرا از سراب می شنوید
ستاره خواب کنید آفتاب می شوید
از این دقیقه فقط آب و تاب می شنوید
شنیدم آنچه شنیدم جواب می شنوید
به این شقایق در اضطراب گوش کنید
به این پرنده ی در اعتصاب گوش کنید
موظفید به حرف حساب گوش کنید!
به نطق آخرم عالی جناب گوش کنید
خدای عهدشکن عشق بود، حالا نه
ترانه ی فدغن عشق بود، حالا نه
همیشه روی سخن عشق بود، حالا نه
سلاح آخر من عشق بود، حالا نه
ه
آی-ویدئو