من زنی دیدم غنی تر از غزل
در ناب گوهر خالص نه جواهر بدل
اسم زن گل بود اسمش یادمه
گرچه یاد و خاطرش تو ذهن من خیلی کمه
دلم از هوای گل لبریز بود
دلم از هوای گل لبریز بود
گل شگفت انگیز بود
گل شگفت انگیز بود
گل شگفت انگیز بود
توی پله عطش کنار آب
زیر نور نقره پاش مهتاب
توی پیرهنی به رنگ عناب
مثل جادوی شب پاییز بود
گل شگفت انگیز بود
گل شگفت انگیز بود
گل شگفت انگیز بود
من سلام گفتم نگاهی کرد یعنی وسلام
آی-ویدئو