با توام سلام عزیزم
نبینم اشکات بباره دوست ندارم دیگه چشمات چشمامو یادش بیاره
گرچه بد شدم اواخر نخواستم چشم تو تر شه
بد شدم تا واسه ی تو راه رفتن ساده تر شه
وقتی دیدم خشک و سردی پره کینه شد تمام تار و پودم
اعتراف اول اینه من زیادی زود قضاوت کرده بودم
همیشه واسم سوال بود تو خودت رفتی چرا پس گریه کردی
آی-ویدئو