روزه یکسو شد و عید آمد و دلها برخاست
می زِ خُمخانه به جوش آمد و می باید خواست
نوبهیِ زُهد فروشان ِ گرانجان بگذشت
وقت ِ رندی و طرب کردن ِ رندان پیدا ست
چه ملامت بُوَد آن را که چنین باده خورَد
این چه عیب است بدین بیخردی وین چه خطا ست
باده نوشی که در او روی و ریایی نَبُوَد
بهتر از زُهد فروشی که در او روی و ریا ست
آی-ویدئو