به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی، خیال ِ سبزخطی نقش بستهام جایی، امید هست که منشور ِ عشقبازی ِ من، از آن کمانچه ی ابرو رسد به طغرایی، سرم ز دست بشد چشم از انتظار بسوخت، در آرزوی سر و چشم ِ مجلس آرایی، مکدر است دل آتش به خرقه خواهم زد، بیا ببین که کرا میکند تماشایی!
آی-ویدئو