تصورهای باطل نقش زد آینده ما را، به تصویری مجازی خط کشید آیینه ما را، رفاقتها،محبتها چرا زیبا سرابی بود،گذشته لحظههای عشق ما آشفته خوابی بود، غرورم را لباست میکنم،باز التماست میکنم، تا وقت دیدار، دو چشمم فرش پایت میکنم،جانم فدایت میکنم، من را میازار، برای خندههایت بر من و بر اشک خونینم دلم تنگه، برای سر نهادنهای تو بر دوش و بالینم دلم تنگه، برای با تو بودنها دلم تنگه،نفس با تو کشیدنها دلم تنگه،تصورهای باطل نقش زد آینده ما را، به تصویری مجازی خط کشید آیینه ما را...
آی-ویدئو