با صدای بانو خدیجه صالحی
ترتیب: م.ک عمران
اشکم چکد هر نیمه شب، بر صفحهء قرآن من
گوئی که آتش میزند، هر شعله اش بر جان من
قـرآن مگـو دریاست این، دریای ناپیـــداست این
تا جاودان برجاست این، هر واژه اش برهان من
از دولت هر آیه ای، بینم زرحمت سایه ای
هر دم پنـــاهـم میدهد، از آتش پنهــــان من
هر جملــه لرزاند مرا، وز شوق گریانــد مرا
لطف خدا خواند مرا، صد وای از حرمان من
از حق ندا آید که هان! ای بندهء آلوده جان
آخر چرا پیچیده ای، سر از خط فرمان من
چون مرغکان خانگی، غمگینی از بی دانگی
بینا
آی-ویدئو