یول از شین میخواهد که به آن اسب سواری یاد بدهد و شین قبول میکند ولی در حین راه اسب آن ها به هم برخورد میکند و هر دو می افتند روی زمین و همه دور شین را میگیرند ولی چون کسی دور یول نیست چی کی یونگ دور یول میرود ولی شین تا چی کی یونگ را با یول می بیند عصبانی میشود و بلند میشود و میرود
آی-ویدئو