امشب توی حرم اتفاقای خیلی قشنگ و جالبی افتاد..حرفای مردم برام مسكن بود و كلی انرژی بهم داد..یكی از اتفاقای جالبی كه افتاد،مربوط میشه به این آقایی كه پشت سر من،كنار دیوار وایستادن و بعضی وقتا یواشكی تو دوربین نگاه میكنن...این آقا كه بهمراه همسر و بچه هاش از كویت اومده بودن،اصلا زیاد نمیتونستن فارسی صحبت كنن اما اكثر آهنگای منو داشتن و خوانوادگی حفظ بودند...
سلطان كرم...
الحمدلله...
آی-ویدئو