مسلسل شیرین ترکی به زبان عربی / عفت با شادی پلاک خود را بار دیگر به گردن می اندازد . احمد میگوید حواس خود را جمع کن اگر بتول آن را پیدا نمیکرد به سختی می افتادی . عفت به بابا قول میدهد . احمد پیراهن خود را از عفت می گیرد تا به سالن غذاخوری برود . تعمت با خواهرش عفت شوخی میکند . به احمد تذکر میدهند که باید دختران خود را سر کار بفرستی . احمد سالن غذاخوری را به اعتراض ترک میکند .
آی-ویدئو