صدایِ پا نبود ، صدایِ تق تقِ شکستن تو بود
غروب خسته بود ، که من سرم هنوز رو دامنِ تو بود
صدای پای تو که توی راهرو زبونه می کشید
تمام روحمو برای دیدنت به خونه می کشید
به مادرم بگین ، قفس شکسته و پرنده پر زده
به مادرم بگین ، بهار اومده ، جوونه سر زده
یه درد ِ مطمئن مفاصل ِ منو کلافه کرده بود
تمام وزنشو به شونه های من اضافه کرده بود
غروب رفته بود ، غروبِ توی مه ، غروبِ تو غبار
غروبِ
آی-ویدئو