در غروبی زمستانی نانا كوماتسو (komatsu nana) به طور اتفاقی مجاور نانا اوساكی (ohsaki nana) در قطاری كه به سمت توكیو میرفت ، نشست.نانا كوماتسو دنبال دوست پسرش و همچنین زندگی جدیدی میگشت در حالی كه نانا اوساكی برای حرفه موسیقی به شهر آمد.انها به زودی با هم دوست شدند و دربا ره ی هم چیز هایی فهمیدند.بعد از ان ، دوباره تصاددفی به هم برخورد كردند.زمانی كه هر دو به دنبال آپارتمان میگشتند.
آی-ویدئو