براده های قلبم را با جاذبه ی مهربانی هایت به سوی خویش کشاندی و اکنون در گوشه ای از خلوت تنها به تو و مهربانی هایت می اندیشم ترانه بر لب زمزمه میکنم و میبینم ناگهان هوای دلم ابری شده و باران را به چشمانم هدیه می آورد و چتری ندارم در این باران پا برهنه به پیش میروم در این کوچه پس کوچه های خاطرات ودیگر سرگردان گشته ام ....(چکیده دل از بهارنارنج)....تقدیم به کانال حسام (خوش نواز)
آی-ویدئو