ساقیا سایه ی ابر است و بهار و لب ِ جوی، من نگویم چه کن ار اهل دلی خود تو بگوی، بوی یک رنگی از این نقش نمیآید خیز، دلقِ آلوده ی صوفی به می ِ ناب بشوی، سفله طبع است جهان بر کرَمش تکیه مکن، ای جهان دیده ثبات قدم از سفله مجوی، دو نصیحت کنمت بشنو و صد گنج ببر، از در ِ عیش درآ و به ره ِ عیب مپوی!
آی-ویدئو