تماشای ویدئو عزاداری استهبان سیدرضا ساجدی شب عاشورا 1393 از آی-ویدئو

آمدم آب به خیمه برسانم که نشد چه قدر غصه و غم خوردم از این غم که نشد تیر نامرد اگر یاور مشکم میشد میشد این آب شود چشمه زمزم که نشد حیف شد چیز زیادی به حرم راه نبود سعی کردم بدنم را بکشانم که نشد تا دو دستم به بدن بود علم برپا بود خواستم حفظ شود بیرق و پرچم که نشد سعی کردم که نیفتم ز روی اسب ولی ضربه آنقدر شتایان زد و محکم که نشد گفتم این لحظه آخر که در آغوش توام لااقل روی تو راسیر ببینم که نشد
20 آبان 1393
آی-ویدئو