ساده از دست ندادم دل پر مشغله را
تا تو پرسیدی و مجبور شدم مسئله را
عشق آن هم وسط نفرت و باروت و تفنگ
دانه انداخت و از شرم ندیدم تله را
عشق آن هم وسط نفرت و باروت و تفنگ دانه انداخت و از شرم دانه انداخت و از شرم
دانه انداخت و از شرم ندیدم تله را
دهه شصتی دیوانه ی یک بار عاشق خواست تا خرج کند آن کوپن باطله را
آی-ویدئو