گفت : چته جوون؟ توو خودتی!
هیچی نگفتم
گفت : با شمام، خیلی توو فکریا!
از سر میدون که سوارت کردم هی زل زدی به گوشیت و غمبَرَک گرفتی..
هیچی نگفتم
گفت : از دستش دادی؟ بالاخره گذاشت رفت؟
هیچی نگفتم
گفت : آره، حتما گذاشته رفته، همه شون میرن، همه شون، اصن میان که برن ...
هیچی نگفتم
گفت : درسته دور و زمونه ی ما از این گوشیا نبود که هی عکسشو نگا کنی هی زخمت دلت تازه شه، اما ما هم کلی
دیدم رو مچ دستش با خالکوبی نوشته : «فریبا»
آی-ویدئو