با من سخن از تو مرد و زن میگفتند
از عهد شکستنت سخن میگفتند
باور ز کسم نبود این گفته،دریغ
دیدم تو همانی که به من میگفتند
مهرداد اوستا
...
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست
به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقه موییت گرفتاری هست
گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست
در و دیوار گواهی بدهد کاری هست
هر که عیبم کند از عشق و ملامت گوید
تا ندیدست تو را بر منش انکاری هست
صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم
همه دانند که در صحبت گل خاری هست
آی-ویدئو