تماشای ویدئو حریر مهتاب آلبوم حال آشفته ایرج بسطامی از آی-ویدئو

دیدمت در حریری زمهتاب سرد و خاموش خفته بودی یادم آمد که در صبح دیدار از غروبی چنین گفته بودی در دو چشمت طلوعی نهان چون ستاره می دمیدی در شب بهت ویرانی من قصه های مرا از سر شوق می شنیدی بی شکیبم بی قرارم سر بپای جنون می گذارم بی شکیبم بی قرارم دل به در یای تو می سپارم در بهاری که بی تو خزان شد باورم شد دگر نیستی تو خود نگفتی که من هم بدانم کیستی تو چیستی تو دیدمت در حریری زمهتاب سرد و خاموش خفته بودی یادم آمد که در صبح دیدار از غروبی چنین گفته بودی If you identify this sound infringe your copy
5 خرداد 1397
آی-ویدئو