اگر روزی لباس فقر پوشی،غرورت را برای تکه نانی ،به زیر پای نامردان بیندازی،وشب آهسته و خسته ،تهی دست و زبان بسته،به سوی خانه بازآیی،زمین وآسمان را کفر می گویی،نمی گویی؟اگر در روز گرما خیز تابستان،تنت بر سایه دیوار بگشایی،لبت بر کاسه مسی قیراندود بگذاری و قدری آنطرف تر،عمارتهای مرمرین بینی،زمین و آسمان را کفر می گویی،نمی گویی؟
آی-ویدئو