میخوام یه قلک بسازم از دلم
حواسمو جمع کنم
و یه روزی به وقتش
که پر شد
بشکنمش و آبروی عشقو بخرم
میخوام یه قلک بسازم از دلم
که وقتی که صبح شد
که رد شد تمام بد دلیها تمام دلخوریها تموم لحظه هایی
که سر شد به ترسو به وحشت
از اینکه یار نباشه
رفیق و پا نباشه به وقتش وفا نباشه
آی-ویدئو