ز شرار غم میسوزم به تمامیه وجود
دوباره باید بخونم یکی بود یکی نبود
بلبلی گوشهٔ ویرونه میخوند برای یار
بعد مدت ها کنار بابا بگرفته قرار
تموم رنج سفر رو برا یار داره میگه
از غم بچه ها و عمه داره حرف میزنه
بابا جون دردت به جونم
بابا جون خوش امدی به منزل فقیرنه
بیا بنشین بشنو دارد دل یتیمونه
بابا جون خوش امدی
قربون خاک قدمت
بخدا دلم می سوخت رفتی سفر ندیدمت
وقتی رفتی دشمنا آتیش زدن به خیمه ها
برا خاطره چی میزدن کتک به بچه ها
بابا جون بین همه
عمه مونو خیلی زدن
بابا جون منو ببین به صورتم سیلی
آی-ویدئو