«نغمه ی خوابگرد»
سبز، تویی که سبز می خواهم،
سبز ِ باد و سبز ِ شاخه ها
اسب در کوهپایه و
زورق بر دریا.
سراپا در سایه، دخترک خواب می بیند
بر نرده ی مهتابی ِ خویش خمیده
سبز روی و سبز موی
با مردمکانی از فلز سرد.
(سبز، تویی که سبزت می خواهم)
و زیر ماه ِ کولی
همه چیزی به تماشا نشسته است
دختری را که نمی تواندشان دید.
سبز، تویی که سبز می خواهم.
خوشه ی ستاره گان ِ یخین
ماهی ِ سایه را که گشاینده ی راه ِ سپیده دمان است
تشییع می کند.
انجیربُن با سمباده ی شاخسارش
باد را خِنج می زند.
ستیغ کوه همچون گربه یی
آی-ویدئو