نه یادت امان میدهد تا بخوابم
و نه می نشیند کمی التهابم
چه می شد که یکشب خودم ماه بودم
که از پنجره در اتاقت بتابم
شبیه نسیمم که از دور و نزدیک
به آغوش موهای تو می شتابم
گمانم بدهکار چشم تو باشم
توسرمایه داری و من بد حسابم!
بسوزان مرا تا که پایان بگیرم
که آرامش جاودانی بیابم
اگر بار دیگر به دنیا بیایم
بدون تعارف، تویی انتخابم!
آی-ویدئو