نگاه کُن که غم درون دیده ام
چگونه قطره قطره آب می شود
چگونه سایۀ سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب می شود
نگاه کُن
تمام هستی ام خراب می شود
شراره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می بَرد
مرا به دام می کِشد
نگاه کُن
تمام آسمانِ من
پُر از شهاب می شود
تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطرها و نورها
نشانده ای مرا کنون به زورقی
ز عاج ها، ز ابرها، بلورها
مرا ببر امید دل نواز من
ببر به شهر شعرها و شورها
به راه پُر ستاره می کشانی ام
فراتر از ستاره می نشانی ام
نگاه کُن
من از ستاره سوختم
آی-ویدئو