تماشای ویدئو آهنگ بی کلام برگ خزان از آی-ویدئو

به رهی دیدم برگ خزان ، پژمرده ز بیداد زمان کز شاخه جدا شد چو ز گلشن رو کرده نهان ، در رهگذرش باد خزان چون پیک بلا بود ای برگِ ستمدیدهء پاییزی ، آخر تو زگلشن ز چه بگریزی روزی تو هماغوش گلی بودی ، دلداده و مدهوش گلی بودی ای عاشق ِ شیدا ، دلدادهء رسوا ، گویمت چرا فسرده ام در گل نه صفایی ، نی بوی وفایی جز ستم زِ وی نبرده ام خار غمش در دل بنشاندم ، در ره او من جان بفشاندم تا شد نو گلِ گلشن و زیب چمن رفت آن گل من از دست ، با خار و خسی پیوست من ماندم و صد خار ستم ، وین پیکر بی جان
19 دی 1395
آی-ویدئو