نور شمع پیکرت بر دیده ام خاکسترت / ای به قربان تو و این رنگ سرخ پیکرت / از نفس های بلندت میل رفتن می چکد / حق بده امشب بمیرم در کنار پیکرت / تا نگیرد خون تازه گوشه ی تابوت را / مهلتی تا که ببندم دستمالی بر سرت / کاش می مردم نمی دیدم به خاک افتادنت / هیبت طوفانی دول دول سوار خیبرت / حیف شد از آن همه دلواپسی کودکان / کاسه های شیر مانده روی دست دخترت / تا نگویی ماجرای مردم و بازار را / بر نمی دارم نگاهم را ز چشمان ترت / شهر کوفه تا نگیرد انتقام بدر را / دست خود را بر نمی دارم از پدر جان از سرت / با شمایی که ام
آی-ویدئو