(مرگ تدریجی)
تونگاه اخرت بغض درد نشسته بود
بدجوری این همه سال دل من شکسته بود
وقت رفتن پیرهنت سپیده گلایه بود
یادمه حرفها تو پر از روشنی بود
************
دل من پر از امید رنگ دور شدن نداشت
غم تو واسه من مرگ تدریجی روکاشت
این همه قدم زنون تویه کوچه های دور
سایه خسته من این منم یه بوف کور
******
این قدر تنها شدم غم واسم چاره نساخت
چشم من این همه سال انتضار تورو داشت
اینقدر پراز غمم که یه جور جهنمم
خیلی نفرت از این دنیای فانی دارم
******
ای خدا یه ک
آی-ویدئو