کپی ممنوع!!!قسمت 20 دقیقه 36 به بعد حذف شده....ترجمه: اون سانگ: وقتی گفت "ممنون بخاطر کتابا" مهربون بود؟ تان: منم درست نمیدونم. اون سانگ: اون یه لبخند محوی داشت. حتی لب هاش هم یه کوچولو باز شدن. تان: تو کی رو دیدی؟ فکر کنم بابای یکی دیگه رو ملاقات کردی. اون سانگ: کشتمت! تان: چطوری میتونی همچین چیزی رو تو بیمارستان بگی؟ اون سانگ: کشتمت! تان: اون بدهی که قبلا داشتی چیه؟ اون سانگ: بیخیال.بقیه درنظرات
آی-ویدئو