آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید/ یک نفر در آب دارد می سپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند/ روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید/ آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن/ آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید/ که گرفتستید دست ناتوانی را/ تا توانایی بهتر را پدید آرید
آن زمان که تنگ می بندید/ بر کمرهاتان کمربند
در چه هنگامی بگویم من/ یک نفر در آب دارد می کند بیهوده
آی-ویدئو