(جملهٔ اول درآمد سه گاه)
خبرت خراب تر کرد جراحت جدایی
چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی
(جملهٔ دوم درآمد سه گاه)
تو چه ارمغانی آری که به دوستان فرستی
چه از این به ارمغانی که تو خویشتن بیایی
(زابل)
بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی
شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی
(مویه)
تو جفای خود بکردی و نه من نمی توانم
که جفا کنم ولیکن نه تو لایق جفایی
(مخالف، مخالف، برگشت به فرود)
آی-ویدئو