ای ساربان آهسته ران کآرام جانم می رود/
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم می رود
*من مانده ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او/
گویی که نیشی دور از او در استخوانم می رود
*او می رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان/
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می رود
*با آن همه بیداد او وین عهد بی بنیاد او/
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم می رود
*بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین/
کآشوب و فریاد از زمین بر آسم
آی-ویدئو