ترجمه:صنم میره پیش شاد،شادداره لباس میپوشه صنم رو میبینه و خجالت میکشه و میره تو کمد صنم میترسه بهش میگه چی شده.بعد میگه شاد من زن تو هستم تو که زن من نیستی از چی خجالت میکشی.صنم میگه بیابیرون بهت لباس بدم اونم هی پافشاری میکنه میگه خودش میتونه برداره و به کمکش احتیاجی نداره ولی صنم اسرار میکنه.آهیل برگه ی گزارشارو با بی دقتی رو میز می ذاره و می ره همین که عروس جدید میاد تا برگه هارو برداره که..
آی-ویدئو