ذوالفقارت شكل"لا" با دسته اي كوتاه بود
"لا اله"آن روز در دستان "الّا الله" بود
تيغ را بالا كه بردي ، آسمان رنگش پريد
تا فرود آمد ، زمين خود را كمي پايين كشيد
حمزه يك چشمش به ميدان چشم ديگر سوي تو
تيغ را گم كرده است از سرعت بازوي تو
ذوالفقار آنگونه با سرعت به هركس خورده است
مدتي مبهوت مانده تا بفهمد مُرده است
خشم تو از رعدِ يا قهّار و يا جبّار بود
بعد از آن باران ِ يا ستّار و يا غفّار بود
بعد از آن باران ، عجب رنگين كماني ديده ام
ديده ام نور تورا از هر طرف چرخيده ام
خطبه هاي نا
آی-ویدئو