ترجمه ترانه آبی آبی : سال ها یه نوع اشتیاق توی قلبم مونده بود و میسوخت، وقتی که تموم امیدهایم به پایان می رسید ، اونو مقابل خودم دیدم ، آبی ، آبی ، لاجوردی ، چشماش مثل مهره ی آبی، دیدمش و عاشقش شدم . اینی که میاد معشوق کیه؟ روی جاده ای که بهش زندگی میگن، قدم به قدم جلو می رفتم و دنبال خوشبختی بودم، که ناگهان اونو مقابل خودم دیدم...
آی-ویدئو