ماه و پرتقال، لرزان و غلتان
گرد و نارنجی، سفید و رخشان
لالالالایی، فرزندم بخواب
سرسبز و آرام، چون مازندران
داره می خنده، ساقۀ شالی
مثل گل سرخ، رو دار قالی
خدایا قسم به ماه روشن
تور ماهیگیر نَمونه خالی
لای لای لالایی، توی شالیزار
مهتاب در اومد، چون گل بهار
بابایی بازم، رفته به دریا
موج ها سرِ هم، دریا بی قرار
تو جنگل و دشت، تو کوه و دریا
صدای بارون، پیچیده هر جا
قایق سفید، رو موج بلند
افتاده به تور، ماهی طلا
مه می ریزه نرم، رو رود غُرّان
آی-ویدئو