تاکنون دیوانه وار اسم کسی بوسیده ای
نیمه شب درآینه باخنده اش خندیده ای
چشم بر در،خنده برلب،اشک هم در دیدگان
سالها با یاد او با ساز او رقصیده ای
راستی پیش آمده با ترس از دست دادنش
همچو طفلی از نبود مادرش ترسیده ای
اولین دیدار مانده خاطرت یکروز خوب
باز هرهفته به یادش درسماء چرخیده
آی-ویدئو