اگه دست تو رو نبسته بودن، می تونستی با یه لشگر بجنگی
تو بچه شیر این خاکی نترسی، تو می تونی که بی سنگر بجنگی
بگو تا داغِ تازم تازه تر شه، بهت لحظه آخر آب دادن؟
آخه مادر براىِ تو بمیره، که اینجورى تو رو عذاب دادن
برا عکسات رو پام لالایى خوندم، شباى بى کسى و بى قرارى
کى جرات کرده دستاتُ ببنده؟ بمیرم تو مگه مادر ندارى؟
بهم برخورده مادر، بغض دارم، قسم خوردم دیگه دریا نمیرم
آی-ویدئو