♫♫ تنگ غروب آن روز ، وقتی که می رفتم
تو گریه می کردی ، آهسته آهسته ، آهسته آهسته
گفتی مگو هرگز ، حرف خداحافظ
من بی تو می میرم ، آهسته آهسته ، آهسته آهسته
گفتی تو به من برگ گلی عطر بهارانی ،
در دشت کویر دل من نعمت بارانی
فریاد تمنّای منی وقت پشیمانی ،
عطر نفسی در قفس ِ، سینه تو پنهانی
در آسمان صاف ، زد ابر بی مهری
آمد نم باران ، آهسته آهسته ، آهسته آهسته
شد نوبهاران طی ، آمد خزان از پی
بر ماه من شد دی ، آهسته آهسته ، آهسته آهسته
پیوند ما پیوند عشقی جاودانی بود
حرف و حدیث ما کلام مهربانی بود
آی-ویدئو