در من حضور روشن اندوه است، در ماورای خنده ی همکاران
قلاب کرم خورده ی یک برکه، در دستِ بی سخاوت هر انسان
من ماجرای دیر دو کاجم در، یک کنج کور و دورِ دهی مطرود
من تکیه باز هم به خودم دارم، تا اره های کند شب موعود
بر شانه ام کبوتر تنهاییست بی دان و لانه مانده ی بی پرواز
پایان عاشقانه ی یک دارم، در انزوای خانگی آغاز..
آی-ویدئو