آهنگساز: پرویز مشکاتیان - آواز: محمد رضا شجریان - غزل: حافظ
دوش میآمد و رخساره برافروخته بود / تا کجا باز دل غمزدهای سوخته بود
رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی / جامهای بود که بر قامت او دوخته بود
جان عشاق سپند رخ خود میدانست / و آتش چهره بدین کار برافروخته بود
گر چه میگفت که زارت بکشم میدیدم / که نهانش نظری با من دلسوخته بود
کفر زلفش ره دین میزد و آن سنگین دل / در پی اش مشعلی از چهره برافروخته بود
آی-ویدئو