:آهنگ محبوب در آستانه پیری از محسن چاوشی
در آستانه ی پیری ، گلایه از شب دنیا
بد است مرد حسابی ، به احترام دیازپام
بدون قصه و بوسه ، تلاش کن که بخوابی
تو مثل برده ی خانه ، وبال گردن روزی
کسی نگفت نباید ، که از نهاد بسوزی
تو آفتاب نبودی ، که بی دریغ بتابی
چه اسب ها که درونت ، به اهتزاز درآمد
به شیهه عُمر گلویت ، کشان کشان به سر آمد
تو را که بست به گاری ، که روز مزد عذابی
لگد زدند به شیری ، که صبر غرش او بود
شکست یوزپلنگی ، که رام و آینه خو بود
و از فراز دهانی ، سقوط کرد عقابی
دلیر ماندی و نان را ، به خون زد
آی-ویدئو