کجا بودم کجا رفتم کجاام من نمی دانم
به تاریکی در افتادم ره روشن نمی دانم
ندارم من درین حیرت به شرح حال خود حاجت
که او داند که من چونم اگرچه من نمی دانم
چو من گم گشته ام از خود چه جویم باز جان و تن
که گنج جان نمی بینم طلسم تن نمی دانم
چگونه دم توانم زد درین دریای بی پایان
که درد عاشقان آنجا بجز شیون نمی دانم
برون پرده گر مویی کنی اثبات شرک افتد
که من در پرده جز نامی ز مرد و زن نمی دانم
آی-ویدئو