یار سفری - از آلبوم وطن من - به یاد مشکاتیان و بسطامی
آن یار کزو خانه ی ما جای پری بود
سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود
دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش
بیچاره ندانست که یارش سفری بود
تنها نه ز راز دل من پرده برافتاد
تا بود فلک، شیوه ی او پرده دری بود
اوقات خوش آن بود که با دوست بسر رفت
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود
آی-ویدئو