نیمه شبی را به یاد بیاور....شبی که تنها همدمت مهتاب بود...باران خیست کرده بود...نا امیدی درحال تسخیر قلبت بود...
ناگهان ققنوسی درآسمان به پرواز در آمد!!!طوفانی شروع به وزیدن کرد...آتش محاصره ات کرد...زمان به عقب برگشت..
به زمان تولد دوازده ستاره با قلبی زمستان در دنیای کوچکت...
بی نام بودی ...اکسوال.....نامی که با عشق به تو هدیه کردند !!!
سپس بال هایی از جنس محبت را با بال های شکسته ات عوض کردند!
آی-ویدئو