ز آتش پنهان عشق،هرکه شد افروخته -
دود نخیزد از او،چون نفس سوخته//
دلبر بی خشم و کین،گلبن بی رنگ و بوست -
دلکش پروانه نیست،شمع نیفروخته//
مایهء آرام دل،چشم هوس بستن است -
از طپش آسوده است، باز نظر دوخته//
آمد و آورد باز، از سر کوی اش کلیم -
بال و پر ریخته، جان و دل سوخته//
جان و دل سوخته//
آی-ویدئو