هر دمی چون نی، ازدل نالان، شکوهها دارم
روی دل هر شب، تا سحرگاهان با خدا دارم
هر نفس آهیست، کز دل خونین، لحظههای عمر بیسامان، میرود سنگین
اشک خونآلود مندامان، میکند رنگین
بهسکوت سرد زمان، بهخزان زرد زمان،
نه زمان را درد کسی، نه کسی را درد زما
بهار مردمیها دی شد، زمان مهربانی طی شد
آه از این دمسردیها خدایا
آی-ویدئو