دگرباره بشوریدم بدان سانم به جان تو
که هر بندی که بربندی بدرانم به جان تو
چو چرخم من ، چو ماهم من ، چو شمعم من ز تاب تو
همه عقلم ، همه عشقم ، همه جانم به جان تو
نخواهم عمر فانی را ، تویی عمر عزیز من
نخواهم جان پر غم را ، تویی جانم به جان تو
اگر بی تو بر افلاکم ، چو ابر تیره غمناکم
وگر بی تو به گلزارم ، به زندانم به جان تو
ز عشق شمس تبریزی ، ز بیداری و شبخیزی
مثال ذره گردان پریشانم به جان تو
شعر : مولوی
مرده بدم زنده شدم ، گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
گفت که «سرمست ن
آی-ویدئو