ببار ای برف ببار ای برف سنگین بر مزارش/
ببار ای برف ببار ای برف غمگین بر مزارش/
به من می گفت برف رو دوست داره/
به من می گفت اگه آروم بباره/
به من میگفت این برف زمستون/
همینکه آب شه ، اونوقت بهاره/به وقت بازی تو برف زمستون/
صدای گامهاش وقتی میشد دور/
پی او می دوویدم توی برفا/
به من می گفت ندو لیزه زمین ها/
به پوشان بستر پاکش یه پاکی/
بگو با او که من با خرس کوکی/
برای خنده هاش دلتنگ گشتیم/
به دنبالش همه جاها رو گشتیم/
آی-ویدئو